فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

سلام نی نی، فاطمه گلی

بدون عنوان

سلام فاطمه گلی ماشالله به گل دختر مامان این روها حس میکنم حضور ریحانه تو رو خانوم تر از قبل کرده با اینکه سعی میکنی نی نی بازی در بیاری با اینکه خیلی بهانه میگیری و حتی لجبازی میکنی ولی واقعا رفتارهات درکت مهربونی ها و محبتات به من و بابایی وتلاشت برای اینکه جای خودتو محکم کنی بزرگی ات رو با توجه به سنت بهم ثابت میکنه این روزها با دیدن رفتارهات با بازی هات با تخیلهات یاد بچگی های خودم میافتم و میفهمم تو چقدر شبیه منی خدا کنه بتونم اونچه رو که خودم فکر میکردم خلا بوده در زندگیم برای تو جبران کنم تا تو موفق تر و بهتر از من باشی فردا شب خونه خاله زکیه جشن نه ربیعه و من مسوولیت بچه ها رو به عهده دارم و تو چقدر از هفنه پیش لجظه شماری ...
30 آذر 1394

برای ریحانه

سلام ریحانه خانوم امشب که مینویسم دقیقا 23 هفنه و دو روز از همراهی مون میگذره حال تو که اینجور که برمیاد خوبه ساعتای خاصی مثل آخر شب اول صب و وسط روز بیداری و حضورت رو با سکسه یا لگدای منظم اعلام میکنی و منم اوضاعم بهتر از روزای قبله اشتهام برا غذا خیلی زیاد شده و فقط به عشق تو میخورم تا وزن بگیری و چاق و تپل و البته سلامت باشی پنجشنبه قراره برم آزمایش قند و تیروئید ان شاء الله این بارم مشکلی نباشه و اینم به خیر بگذره و به سلامت بریم مشهد خیلی خیلی مشتاقم تا زودتر ببینم گل دختر دومم چه جوریه چه شکلیه و مشتاقم تا زودتر در آغوش بگیرمت
30 آذر 1394

روزهای قبل از ریحانه

سلام به گل دخملام دیشب وقتی ساعت دو و نیم رفتم بخابم یادم اومد چقدر وقته براتون ننوشتم دلم براتون تنگ شده بود با اینکه هر دوتون یه جوری پیشمین فاطمه خانوم که مرتب بغلم میاد یا بوسش میکنم یا بوسم میکنه؛ ریحانه خانومم که دائم یا لگد میزنه یا دست میزنه و یه جوری حضور خودشو اعلام میکنه (مثل الان که هی لگد میزنه) این روزا دارم تلاش میکنم تا قبل از اومدن ریحانه کارام رو مرتب کنم سعی میکنم درسام رو جلو جلو بخونم برنامه ریزی کردم برا تسویه حساب دانشگاه و پیدا کردن پیش دبستانی برای فاطمه گلی مهمتر از همه دارم سعی میکنم وقت بیشتری برا فاطمه بذارم تا روزای آخر دوتایی بودنمون بیشتر بهش خوش بگذره (البته اگه این هورمونای بارداری بذاره) و ال...
30 آذر 1394
1